اولین اشک سارا جونرو هم دیدم
سلام به دوستان عزیز الان سارا جونممممممممم خوابه بابا جون هم سرکار از فرصت استفاده کردمو اینیادداشتو براتون گذاشتم دیروز درگیر خونه تکونی بودم گذاشته بودمت روی تختمونو کارامو انجام میدادم تو هم غرمیزدی که بغلت کنم منم که دوست داشتم زودتر کارام تموم شه فقط باتو میحرفیدم یهو چشمای سیاهتو دیدم که برا اولین بار پر اشک شده بود یه قطره اشکم از چشمت سرازیر شده بود حس مادری در من فوران کردو اومدم بغلت کردموبوسیدمت سارا جووووون دوست دارم ...
نویسنده :
مامان و بابای سارا
11:31